بهروز شعیبی، کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون، بیست وپنجم شهریور۱۳۵۸ در مشهد متولد شد. پدرش کارمند بانک و مادرش معلم بود. او تا سال ۱۳۷۰ در محله آب وبرق مشهد زندگی کرد و مقطع ابتدایی را در همان محله گذراند، اما با تصمیم جمعی خانواده به تهران مهاجرت کرد و در اولین سال زندگی اش در پایتخت در مدرسه با تشویق حمید مهرآرا، بازیگر تلویزیون، به سینما علاقهمند شد.
او در سال ۱۳۷۶ که مشغول درس خواندن در دوره دبیرستان بود، در سریال «بازگشت پرستوها» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی اولین بار مقابل دوربین رفت و بلافاصله برای بازی در نقش «سلمان» پسر پرویز پرستویی در فیلم «آژانس شیشه ای» انتخاب شد و از آن فیلم راهش برای حضور به عنوان بازیگر و فیلم ساز هموارتر شد.
شعیبی با توجه به باورهای شخصی اش بیشتر در فیلمهایی با مضامین دینی بازی میکند و فیلم نامههایی با همین مضامین را برای کارگردانی انتخاب میکند. اما شعیبی فرق مهمی با بیشتر فیلم سازان مذهبی دارد؛ او معتقد است که پیش از زدن هر حرفی در سینما، باید سینما را شناخت و پس از تسلط روی تکنیکهای سینمایی به فیلم ساختن در هر موضوعی پرداخت. در زمینه بازیگری هم نقشهای شعیبی نزدیک به هم هستند، اما او تلاش میکند که با اجراهای متفاوت این نقش ها، وارد قالبی کلیشهای نشود.
شعیبی که هم در بازیگری و هم کارگردانی حضوری فعال دارد، درباره این دو نوع تجربه هنری میگوید: بازیگر کسی است که میتواند پشت بازی هایش پنهان شود و دیده نشود، اما کارگردان نمیتواند خودش را پنهان کند و لو میرود. در این نوشتار نگاهی داریم به ۱۰ اثر حوزه بازیگری یا کارگردانی بهروز شعیبی.
«سیدرضا» از شاه نقشهایی است که هر بازیگری آرزویش را دارد و بهروز شعیبی در «طلا و مس» همایون اسعدیان به آن رسیده است؛ طلبهای که به تازگی با خانواده اش به تهران رفته تا در کلاسهای استاد درس اخلاقی که وصفش را بسیار شنیده است، شرکت کند، اما متوجه بیماری اسکلروز چندگانه همسرش زهرا میشود و به ناچار برای تهیه هزینه درمان او تغییراتی در سبک زندگی خود میدهد.
این فیلم در سال۱۳۸۷ در بیست وهشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. شعیبی برای ایفای این نقش جایزهای نگرفت، اما هنر بازیگری او با «سیدرضا» به خوبی دیده شد و بی شک از نقشهای ماندگار کارنامه او به شمار میآید. «طلا و مس» با بازتاب خوبی در جشنوارههای آمریکایی و کانادایی روبه رو شد و جشنوارههای «آناهایم»، «پالم اسپرینگز»، «موزه هنرهای عالی بوستون» و «سان فرانسیسکو» از آن با تحسین یاد کردند.
«میهمان داریم» فیلمی درام به نویسندگی و کارگردانی محمدمهدی عسکرپور است که در سال۱۳۹۱ ساخته شد. شعیبی در این فیلم نقش «رضا» جانباز قطع نخاعی را بازی میکند که در آسایشگاه تحت مراقبت است. او فرزند چهارم خانوادهای است که سه فرزندشان در جنگ شهید شده اند. رضا پس از شهیدشدن هم رزمش، کمال، پرخاشگر و عصبی شده است و داروهایش را مصرف نمیکند. به همین دلیل پدرش «ابراهیم» (پرویز پرستویی) تصمیم میگیرد او را به خانه بیاورد و خودش از او مراقبت کند.
مضمون اصلی «مهمان داریم» خانواده و دفاع مقدس است؛ فیلمی که در تلاش است تا مسائلی را درباره خانواده، ارزشهای انسانی جامعه، تجلیل از قهرمانان دفاع مقدس و ستایش خانواده شهدا بیان کند. این فیلم در آبان۱۳۹۳ اکران عمومی شد و توانست ۲۱۵میلیون تومان فروش داشته باشد.
«دهلیز» از آثار پرافتخار بهروز شعیبی به عنوان فیلم ساز است. این فیلم نخستین فیلم بلند سینمایی شعیبی به شمار میرود و آغاز همکاری او با سیدمحمود رضوی، تهیه کننده مشهدی، را در سال۱۳۹۲ رقم میزند. رضا عطاران، بازیگر مشهدی، در این فیلم نقش معلم زبانی را بازی میکند که در نزاع باعث قتل یک نفر شده است.
«دارکوب» داستان دیدار فردی با گذشته و آینده خویش است و سفر به ناخودآگاه؛ گویی یک من درونی و ابدی وجود دارد
این فیلم در اکران عمومی سینماها بیش از یک میلیارد تومان فروخت. «دهلیز» در سال ۱۳۹۵ در شبکه افق به نمایش درآمد و در سال ۱۳۹۸ به زبان عربی در شبکه آی فیلم عربی پخش شد. این فیلم نقدهای مثبتی دریافت کرد که جالب ترینش نظر مسعود فراستی، منتقد سخت گیر سینما، بود: «دهلیز فیلم خوب و ایرانی است. آدمها شناسنامه دارند و اطرافمان پیدا میشوند و به طور کلی انسانهایی مسئله دار هستند. همچنین دوربین اندازه است و از اثر بیرون نمیزند.»
«دهلیز» عنوان بهترین فیلم در بخش فیلم اولیها در سی ویکمین دوره جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد.
بهروز شعیبی در عرصه سریال سازی دو اثر بیشتر نساخته است؛ یکی «پرده نشین» در سال ۱۳۹۳ برای تلویزیون و دیگری «گلشیفته» در سال ۱۳۹۶ برای نمایش خانگی که مجموعه تلویزیونی او از آثار درخشان فیلم سازی او نیز به شمار میآید. در این سریال که آذرماه ۱۳۹۳ از شبکه اول سیما پخش شد، به کارکردها و اثرگذاریهای روحانیان و حضور آنها در محلهها و در کنار مردم توجه ویژهای شده است و به نوعی سبک زندگی ایرانی اسلامی را به تصویر میکشد.
صحنههایی از قسمتهای پایانی این سریال در مشهد و حرم مطهر امام رضا (ع) فیلم برداری شد و در همان روزها احمد علامه دهر، بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون، مقابل دوربین در صحن حرم دچار خون ریزی مغزی شد و به کما رفت و روز بعد در مشهد جان باخت. در «پرده نشین» فرهاد آئیش در نقش حاج آقا شهیدی، هومن برق نورد در نقش حاج آقا مهدوی و سینا مهراد، بازیگر مشهدی، در نقش سیدجمال در هیبت روحانی نقش آفرینی کرده اند.
«سیانور» سیاسیترین اثر این فیلم ساز مشهدی است که در سال ۱۳۹۴ با بازی و کارگردانی او تولید شد. این فیلم برای نمایش در بخش سودای سیمرغ سی وچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر پذیرفته شد. این فیلم بیست وهشتم مهر۱۳۹۵ در سینماهای ایران اکران شد و بیش از ۲ میلیارد تومان فروخت. داستان فیلم برگرفته از روایات رسمی دولت ایران از وقایع درونی سازمان مجاهدین خلق ایران پیش از انقلاب اسلامی ایران است.
این فیلم بازگوکننده اختلافات میان دو دسته در سازمان مجاهدین خلق و درگیری میان چهرههای کلیدی آن مانند تقی شهرام، مرتضی صمدیه لباف و مجید شریف واقفی در متن یک داستان عاشقانه نافرجام است. شعیبی در این فیلم نقش شریف واقفی را بازی میکند. او معمولا در اثر خود بازی نمیکند و تا سه روز مانده به فیلم برداری به دنبال بازیگر بوده، اما به دلیل کوتاهی نقش، هیچ بازیگری تن به ایفای آن نداده تا اینکه خودش آن را بازی کرده است.
«دارکوب» فیلمی دیگر از دو سینماگر مشهدی است. شعیبی در سال ۱۳۹۶ بار دیگر با محمود رضوی اثری در ژانر عاشقانه و خانوادگی میسازد که روابط انسانی افراد جامعه را در رودررویی با معضلات اجتماعی و اعتیاد روایت میکند. این فیلم نامزد ۱۰ سیمرغ بلورین ازجمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی وششمین دوره جشنواره فیلم فجر شد.
«دارکوب» در جشنواره فجر۳۵ توانست جایزههای بهترین فیلم، بهترین فیلم از نگاه ملی و فیلم محبوب تماشاگران را به دست آورد. این فیلم را باید یک ملودرام اشک انگیز دانست؛ فیلمی که قرار است یادآور فیلم «کیمیا» یا «گلهای داوودی» باشد. داستان فیلم «دارکوب» داستان دیدار فردی با گذشته و آینده خویش است و سفر به ناخودآگاه؛ گویی یک من درونی و ابدی وجود دارد که جدا از آنچه در عالم واقع حادث میشود، در عالمی دیگر یا در اعماق شخصیت ما در حال زندگی کردن است.
«تنهایی لیلا» از سریالهای مهم بهروز شعیبی در عرصه بازیگری است که به کارگردانی محمدحسین لطیفی، مرداد سال۱۳۹۴ هر شب از شبکه سوم سیما پخش میشد. در این سریال سی قسمتی که مضمونی مذهبی و اجتماعی و عاشقانه داشت، شعیبی نقش «محمد» را بازی میکند. او که متولی امامزاده است، در زلزله خانواده اش را از دست داده و تنها زندگی میکند. دختری به نام لیلا (مینا ساداتی) که از خانوادهای ثروتمند و غیرمذهبی است، عاشق محمد میشود، او را در وضعیت ویژهای قرار میدهد و ایمانش را محک میزند.
برخی منتقدان از بازی بهروز شعیبی در این سریال تمجید کردند، ولی انتقاداتی از باورپذیرنبودن شخصیت پردازی کاراکتر محمد از نویسنده داشتند و حامد عنقا در این باره معتقد بود: «جامعهای که تریبون ندارد، شخصیت «محمد» را باور میکند. کسی که در یکی از کوچههای شهر فسا زندگی میکند، تریبون ندارد، اما من که در خیابان دربند و فرشته هستم، تریبون دارم و اعلام میکنم این شخصیتها باورپذیرند.»
بهروز شعیبی در سال ۱۴۰۱ در فیلمی با ژانر بیوگرافی بازی میکند و نقش شهید داریوش رضایی نژاد را برعهده میگیرد. «هِناس» به کارگردانی حسین دارابی که اولین بار در بهمن۱۴۰۰ در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، روایت تلاشهای عاشقانه زنی است برای بیرون کشیدن زندگی اش از تشویش و تلاطم. این فیلم توانست شخصیت والا و شجاعت این دانشمند هستهای ایران و نخبه هستهای را که به دست رژیم صهیونیستی ترور شد، به خوبی به تصویر بکشد.
شعیبی ایفاگر نقش داریوش رضایی نژاد درباره نقش خود در گفت وگویی بیان کرده است: «من نقش شهید رضایی نژاد را بازی کردم و برای باورپذیرترشدن بخشهایی از زندگی او، به اسناد موجود رجوع کردم. همه ما تلاشمان برای رسیدن به جهان بهتر است و خود شهید داریوش رضایی نژاد نیز همین طور فکر میکرد.» این فیلم در سال بعد در اکران عمومی سینماهای کشور بیش از ۴ میلیارد تومان فروخت.
«بدون قرار قبلی» ششمین فیلم بلند شعیبی در مقام کارگردان است که با محوریت فرهنگ خراسان و امام رضا (ع)، ادای دین او به شهرش مشهد نیز به شمار میآید. این اثر در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و برنده سیمرغ زرین بهترین فیلم از نگاه ملی شد. همچنین «بدون قرار قبلی» به عنوان فیلم برگزیده سال۱۴۰۱ کمیسیون ملی یونسکو در ایران انتخاب و نیز برنده یازدهمین جایزه سینمایی ققنوس سینمای انقلاب اسلامی شد.
بهروز شعیبی جایزه بزرگ بهترین فیلم چهل وچهارمین دوره جشنواره فیلم مسکو را برای کارگردانی این اثر از آن خود کرد. این فیلم هجدهم خرداد۱۴۰۱ در سینماهای ایران اکران شد و بیش از ۳ میلیارد تومان در گیشه سینماها فروخت. بهروز شعیبی در خرداد۱۴۰۱ با انتشار پست اینستاگرامی اعلام کرد ویدئو سلام احمد مهدوی دامغانی در ابتدای برنامه تلویزیونی شوکران برای ساخت این فیلم بسیار الهام بخش بوده است که با حالت گریان و دل تنگی از ایران و خراسان یاد کرد و به حضرت علی بن موسی الرضا (ع) سلام فرستاد.
«آغوش باز» آخرین اثر شعیبی در سینمای ایران به شمار میرود و بازخوردهای متفاوتی را در جشنواره چهل ودوم فیلم فجر داشته است. این فیلم که از بیست ویکم شهریور امسال به مناسبت روز سینما در سینماهای کشور اکران شد، داستان سه زوج در فراز و نشیب روابط عاطفی است که فرصت مییابند به تعریف جدیدی از عشق برسند.
شعیبی این جمله را زندگی کرده است که میتوان عشق را زنده نگه داشت؛ حتی در پیری و فراموشی؛ شهرت و سرشلوغی و والدگری
روایت این فیلم به صورت پیشبرد داستانهای موازی است و در آن خرده روایتهایی درباره روایت اصلی که برگزاری کنسرت یک خواننده معروف است، پیش میروند. نقطه متمایزکننده بعدی فیلم، برخورد هوشمندانه شعیبی با تم «عشق» است.
این فیلم ساز مشهدی به خوبی از پس نشان دادن چنین عشقی بدون غرق شدن در کلیشهها برآمده و این جمله را زندگی کرده است که میتوان عشق را زنده نگه داشت؛ حتی در پیری و فراموشی؛ حتی در شهرت و سرشلوغی و والدگری.
ششمین فیلم بهروز شعیبی نخستین بار در چهل ودومین جشنواره فیلم فجر اکران شد. این فیلم در بخش سودای سیمرغ جشنواره جزو سه فیلم برتر از نگاه تماشاگران قرار گرفته است.
* این گزارش دوشنبه ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۳۱۰ روزنامه شهرآرا صفحه ۱۱ چاپ شده است.